iliya999 سکوت - شعر.عکس.عاشقانه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم دنیا همچون سوارانند که در خوابند و آنان را مى‏رانند . [نهج البلاغه]
شعر.عکس.عاشقانه

خوابیدی رو بال موجا

کاش می شد بودم کنارت

دل تو دریای سکوتی

غم توساحل چشم به راهه

دنبالت دارم می گردم

اما نیست از تو نشونی

روزگار م رو جدا کرد

یه غرور توی جوونی

دل من هواتو کرده

کاش می شد تو رو ببینم

کاش می شد توخواب نازت

دست سردتو بگیرم

کاش می شد تو اوج رویات

من کنار تو بشینم

 

 

راهی به جز گـــــریز برایم نمانـــــــده بود

این عشــــق آتشــــین پر از درد بی امیــــد

در وادی گنــــاه و جنــــونم کشانــــــده بود 

رفتــــــم که داغ بوسه ی پر حسرت تو را

با اشک های دیده ز لب شستـــــشو دهــــم

رفتـــــــم که ناتمام بمانم در این ســـــــرود

رفتـــــــم که با نگفته به خود آبــــــرو دهـم

 رفتــــم مگو، مگو، که چرا رفت، ننگ بود

عشـــــــق من و نیــاز تو و سوز و سـاز ما

از پرده ی خموشی و ظلمت، چو نور صبح

بیرون فتــــــــاده بود به یکـــــــباره راز ما

 

رفتم، که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم

در لا به لای دامن شبــــــرنگ زندگـــــــی

رفتــــم، که در سیاهی یک گور بی نشــان

فارغ شوم ز کشمـــکش و جنگ زندگـــــی

 

من از دو چشم روشن و گریـــان گریختـم

از خنده های وحشــــی طوفان گـــــریختم

از بســـــتر وصال به آغوش سرد هجــــر

آزرده از ملامت وجـــــدان گـــــــــریختم 

ای سینه در حرارت سوزان خود بســوز

دیگر سراغ شعله ی آتش ز من مگیـــــر

میخواستم که شعله شوم سرکــــشی کنــم

مرغی شدم به کنج قفـــس بسته و اسیـــر

 روحی مشوشم که بشی بی خبر ز خویش

در دامن سکوت به تلخــــی گــــــــریستم

نالان ز کرده ها و پشــــیمان ز گفتـــه ها

دیدم که لایق تو و عشــــــــق تو نیســـتم

 

 

 



  • کلمات کلیدی :
  • ایلیا999 ::: سه شنبه 87/9/26::: ساعت 7:45 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 6
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدید :8773

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    شعر.عکس.عاشقانه

    >>لینک دوستان<<

    >>دسته بندی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    ساعت 8:48 عصر